گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
قیصر و مسیح
فصل ششم
.فصل ششم :انقلاب ارضی - 145 – 78 ق م


I – زمینة انقلاب

انقلاب علل و نتایج بسیار داشت، و شخصیتهایی که در گرماگرم آن پدید آمدند، از دوگراکوس تا آوگوستوس، در زمرة نیرومندترین شخصیتهای تاریخ به شمارند. هیچ گاه، چه پیش از انقلاب و چه از زمان انقلاب تاکنون، بر سر چنان آرمانهایی ستیزه برنخاسته و در هیچ دورانی درام جهانی چنین سختکش نبوده است. نخستین علت انقلاب ورود غلة فراوان از سیسیل و ساردنی و اسپانیا و افریقا بود، که چون به دست بردگان کاشته می شد و، از این رو، ارزان درمی آمد، نرخ حبوبات را به کمتر از میزان هزینة تولید و فروش پایین آورد و بسیاری از برزگران ایتالیایی را خانه خراب کرد. علت دوم ورود بردگانی بود که جای برزگران را در روستاها و کارگران آن را در شهرها گرفتند. علت سوم گسترش نظام املاک وسیع بود. در سال 220ق م، قانونی سناتوران را از پیمانکاری و سرمایه گذاری بازرگانی منع کرد؛ اما سناتوران، سرمست از غنایم جنگی، املاک وسیعی خریدند. زمینهای گشوده شده گاه به قطعات کوچک به مهاجرنشینان فروخته می شد و از کشمکش شهریان می کاست؛ بخش بیشتری را به سرمایه داران، در ازای قسمتی از وامهایی که در زمان جنگ به دولت داده بودند، می بخشیدند؛ اما قسمت اعظم زمینها را سناتوران یا سوداگران، بر طبق شرایطی که از طرف حکومت معین می شد، می خریدند یا اجاره می کردند. مردم خرده پا برای رقابت با صاحبان این املاک بزرگ مجبور می شدند، به نرخهایی که از توان آنان خارج بود ، پول وام بگیرند؛ پس، آرام آرام کارشان به تهیدستی و ورشکستگی و اجاره نشینی یا زاغه نشینی می انجامید. سرانجام، دهقانان، پس از آنکه در زندگی سربازی جهانی را دیده و غارت کرده بودند، دیگر ذوق یا حوصلة کار در تنهایی یا گرفتاریهای ملال آور و پست کشتزارها را در خود نمی یافتند؛ از این رو، ترجیح می دادند که به پرولتاریای آشوبگر شهرها بپیوندند، برایگان مسابقات هیجان آور آمفی تئاترها

را تماشا کنند، از دولت غلة ارزان بگیرند، رأی خود را به هر کس که بیشتر پول بدهد یا بهتر وعده بدهد بفروشند، و در خیل تودة مردم فقرزده و بی نشان ناپدید شوند.
جامعة رومی ، که زمانی اجتماعی از برزگران آزاد بود، اکنون بیش از پیش به غارت سرزمینهای بیگانه و بردگی داخلی وابسته می شد. در شهرها، همة کارهای خانگی، بیشتر صنایع دستی، بازرگانی، صرافی، و تقریباً تمامی کار در کارخانه ها و ساختمان بناهای عمومی به دست بردگان انجام می گرفت، و در نتیجه مزد کارگران آزاد به حدی کاهش می یافت که تناسایی به اندازة کار صرفه داشت. صاحبان املاک وسیع بردگان را بر دیگران ترجیح می دادند، زیرا بردگان به خدمت سپاهی موظف نبودند وعدة ایشان، به برکت تنها تفریحشان یا بدجنسی خدایگان می توانست نسل اندر نسل محفوظ بماند. برای فراهم کردن ماشینهای جاندار برای این کشتزارهای صنعتی شده به سراسر منطقة مدیترانه ای می تاختند. پس از هر نبرد، راهزنان و صاحبمنصبان رومی گرفتاران خویش را بر اسیران جنگی می افزودند. دریازنان مردم آزاد و بنده را در کرانه های آسیا یا در نزدیکی آن به اسارت می گرفتند، و صاحبمنصبان، با شکارهای منظمشان، از آدمیزادگان، آن دسته از مردم ولایات را که مقامات محلی از ایشان حمایت نمی کردند بر این مجموعه می افزودند. هر هفته، برده فروشان نخجیران انسانی خود را از افریقا، اسپانیا، گل، گرمانیا، دانوب، روسیه، آسیا، و یونان به بنادر مدیترانه و دریای سیاه می آوردند. حراج ده هزار بنده در دلوس در عرض یک روز کاری غیر عادی نبود. در سال 177، چهل هزار تن از اهالی ساردنی و پانزده هزار تن اپیروسی به دست سپاهیان رومی اسیر و به بردگی فروخته شدند؛ قیمت هر بردة اپیروسی تقریباً یک دلار بود. در شهرها، پیوندهای مهرآمیز با خدایگان و امید رهایی از رنج بنده می کاست؛ اما در کشتزارها هیچ گونه ارتباط انسانی با بهره کشی همراه نبود. در آنجا، بنده، برخلاف یونان یا روم باستان، عضوی از خانواده به شمار نمی آمد؛ کمتر خدایگان را می دید؛ و پاداش ناظر بسته بود به بهره ای که می توانست از شیرة جان بندگان زیر تازیانه اش بکشد. مزد بنده در املاک بزرگ عبارت بود از خوراک و پوشاک به حدی که بنده بتواند به برکت آن تا زمان پیری، هر روز، جز روزهای تعطیل، از بام تا شام کار کند. اگر بنده زبان به شکوه می گشود یا نافرمانی می کرد، هنگام کار، زنجیر به قوزک پایش می بستند و شب را در سیاهچال، که جزئی از هر کشتزار بزرگ بود، سر می کرد. این نظامی اسرافگر و درنده خو بود، زیرا تعداد خانوارهایی که در یک زمین واحد به کار می گرفت این زمان کمتر از یک بیستم خانواده هایی بود که پیش از آن در همان واحد به عنوان مردمان آزاد زندگی می کردند.
اگر به یاد بیاوریم که دست کم نیمی از بندگان پیش از این آزاد بودند (زیرا بندگان کمتر به جنگ می رفتند)، می توانیم تلخی زندگانی گسسته بنیاد ایشان را به حدس دریابیم و آنگاه بر ندرت شورشهایشان شگفت آوریم. در سال 196، بندگان و کارگران آزاد اتروریا

طغیان کردند. لژیونهای رومی شورش را فروخواباندند و، به روایت لیویوس، «عدة زیادی کشته یا اسیر شدند؛ باقی را تازیانه زدند و مصلوب کردند.» در سال 185، در شورش مشابهی که در آپولیا روی داد، هفت هزار بنده دستگیر و به کار در معادن محکوم شدند. تنها در معادن کارتاژ نو چهار هزار بندة اسپانیایی کار می کردند. در سال 139، «نخستین جنگ بردگان» در سیسیل آغاز شد. چهارصد بنده صلای ائونوس را پذیرفتند و جمعیت آزادگان شهر را قتل عام کردند. از کشتزارها و سیاهچالهای سیسیلی بندگان دیگری فرا رسیدند، و شمارة شورشیان به هفتاد هزار تن رسید. شورشیان آگریگنتوم را تصرف کردند، قوای پرایتور رومی را شکست دادند، و تا سال 131 تقریباً سراسر جزیره را در دست خود نگاه داشتند: در آن سال، سپاه یکی از کنسولان ایشان را در انا در میان گرفت و به نیروی گرسنگی وادار به تسلیم کرد. ائونوس را به روم آوردند و در سیاهچال انداختند و گذاشتند تا از گرسنگی و نیش شپش بمیرد. در سال 133، شورشهای کوچکتری با قتل صد و پنجاه بنده در رم، چهار صد و پنجاه تن در مینتورنای، و چهار هزار تن در سینوئسا پایان پذیرفت. در آن سال، تیبریوس گراکوس قانون ارضی را وضع کرد، که انقلاب روم با آن آغاز شد.